آیا استفراغ بچه پاک است؟
یکی بود، یکی نبود.یه دختر کوچولوی ناز بود بنام نهال. نهال کوچولو با مامان و بابا و مادربزرگ مهربونش، توی یک خونه قشنگ زندگی میکردن. نهال کوچولو بتازگی صاحب یک داداش ناز،بنام پویا شده بود .پویا کوچولو یک سالش شده بود و میتونست راه بره و مامان و بابا بگه.نهال خانم، خیلی خیلی پویا رو دوست داشت. شب چهارشنبه بود و نهال ، همراه مامان و مادربزرگ و پویا ، به مسجد رفته بود. بعد از نماز، طبق معمول هر هفته، دعای توسل بود و بچه ها هم کنارهم نقاشی میکشیدن. مراسم دعا که تموم شد، نهال به کنار مامان رفت و نقاشیشو به مامان نشون داد. کنار مادربزرگ، یه خانم نشسته بود که تازه به اون محله اومده بودن . همسایه جدید، یه بچه کوچیک داشت . نهال، به مامان گفت: میشه...