وبلاگ احکام کودکانهوبلاگ احکام کودکانه، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

احکام به زبان قصه، برای فرشته های کوچولو

سلام.طلبه جامعه الزهرا(س)هستم.دوست دارم به کوچولوهای گل،خدمتی کرده باشم.امیدوارم برای همه دوستان مفید باشه.

آیا استفراغ بچه پاک است؟

1397/11/29 23:36
نویسنده : بانوی طلبه
967 بازدید
اشتراک گذاری


یکی بود، یکی نبود.یه دختر کوچولوی ناز بود بنام نهال. نهال کوچولو با مامان و بابا و مادربزرگ مهربونش، توی یک خونه قشنگ زندگی میکردن.
نهال کوچولو بتازگی صاحب یک داداش ناز،بنام پویا شده بود .پویا کوچولو یک سالش شده بود و میتونست راه بره و مامان و بابا بگه.نهال خانم، خیلی خیلی پویا رو دوست داشت.
شب چهارشنبه بود و نهال ، همراه مامان و مادربزرگ و پویا ، به مسجد رفته بود. بعد از نماز، طبق معمول هر هفته، دعای توسل بود و بچه ها هم کنارهم نقاشی میکشیدن. مراسم دعا که تموم شد، نهال به کنار مامان رفت و نقاشیشو به مامان نشون داد. کنار مادربزرگ، یه خانم نشسته بود که تازه به اون محله اومده بودن . همسایه جدید، یه بچه کوچیک داشت . نهال، به مامان گفت: میشه نی نی کوچولوشون رو بغل کنیم؟
مامان، به همسایه گفت: میشه محسن کوچولوتون رو بغل کنیم؟
همسایه، با مهربونی محسن کوچولو رو به مامان نهال داد و گفت: فقط تازه شیر خورده امکان داره بالابیاره.
مامان گفت: اشکال نداره. ما خودمونم بچه کوچیک داریم.
در همین لحظه، پویا با قدم های آهسته به طرف مامان اومد . کنارش نشست. 
نهال، دستای کوچولوی محسن رو نگاه میکرد. پاهاش، اینقدر کوچیک بود که کف دست مامان جامیشد.
همینطور که نهال داشت با محسن بازی میکرد، یکدفعه محسن کوچولو شیر بالا آورد. خانم همسایه، سریع دستمال زیر دهان محسن گرفت اما یه مقدار دست نهال هم کثیف شد. 
نهال، باناراحتی از توی جیبش دستمال در آورد و دستشو تمیز کردو گفت: مامان، من برم دستمو بشورم میام.
بعد هم سریع به وضوخونه رفت و دستشو شست و برگشت.
همسایه، خیلی ناراحت شد . نهال که برگشت، خانم همسایه گفت: ببخشید دختر گل، دستت رو پسرم کثیف کرد.
نهال گفت: اشکال نداره، شستمش.
مامان گفت: چرا سریع رفتی شستی؟
نهال گفت: اخه یک روز توی مسجد بودیم که یه خانم همسن و سال مادربزرگ به یه خانم دیگه که یه بچه کوچیک داشت میگفت بچه ات بالا آورده لباسشو عوض کن چون نجسه. منم بخاطر همین رفتم دستمو شستم.
مامان ، با تعجب گفت: مطمئنی؟
نهال جواب داد: بله مامان، خودم شنیدم.
مامان گفت: اون خانم چی گفت؟
نهال گفت: خانومه جواب داد که نه مادر جان، نجس نیست. 
مامان گفت: نظر خودت چیه؟
نهال گفت: نمیدونم مامان. آخه جیش بچه ها نجسه. اما بالا اوردن که از دهنشون میاد نباید نجس باشه.
مامان گفت: آفرین دختر گلم. یادته گفتم چه چیزایی نجسه؟
نهال گفت: بله، همه چی پاکه مگر اینکه یقین کنیم و خداجون گفته باشه.

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)