وبلاگ احکام کودکانهوبلاگ احکام کودکانه، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه سن داره

احکام به زبان قصه، برای فرشته های کوچولو

سلام.طلبه جامعه الزهرا(س)هستم.دوست دارم به کوچولوهای گل،خدمتی کرده باشم.امیدوارم برای همه دوستان مفید باشه.

اهمیت علم آموزی

1397/11/20 22:48
نویسنده : بانوی طلبه
1,284 بازدید
اشتراک گذاری


یکی بود، یکی نبود.یه دختر کوچولوی ناز بود بنام نهال. نهال کوچولو با مامان و بابا و مادربزرگ مهربونش، توی یک خونه قشنگ زندگی میکردن.
نهال کوچولو بتازگی صاحب یک داداش ناز،بنام پویا شده بود .پویا کوچولو یازده ماهه بود و میتونست با کمک چند قدمی راه بره و چند تا کلمه رو بگه.نهال خانم، خیلی خیلی پویا رو دوست داشت.
اول مهر رسیده بود و دانش آموزها به مدرسه میرفتن. نهال کوچولو ، خیلی دوست داشت به مدرسه بره اما دو سال دیگه باید صبر میکرد. 
اون روزها، تلویزیون دائما برنامه هایی درباره مدرسه رفتن پخش میکرد .اون روز هم نهال کوچولو توی اتاقش در حال نقاشی کشیدن بود که از تلویزیون شعر باز آمد بوی ناه مدرسه ، پخش میشد که یکدفعه فکری به ذهنش رسید. با خودش فکر کرد که درباره مدرسه رفتن نقاشی بکشه اما نمیدونست چطوری بکشه.  نهال کوچولو، پیش مامان اومد و گفت: مامان جون، مدرسه چه چیزایی داره؟ 
مامان گفت: چطور مگه؟
نهال گفت: آخه میخوام مدرسه و کلاس بکشم.
مامان کنارش نشست و گفت: عزیزم، مدرسه کلی کلاس داره. توی هر کلاس میز و صندلی و تخته هست. این تخته ها قدیم، تخته سیاه بود و با گچ روشون می نوشتیم . اما الان دیگه تخته ها سفید شده و با ماژیک مینویسن.
نهال گفت : مثل تخته کوچولوی من.
مامان گفت:بله عزیزم
نهال پرسید: مامان ، چرا ما باید بریم مدرسه؟
مامان گفت : عزیزم، سواد یاد گرفتن برای همه لازمه.  چون اگر ما سواد نداشته باشیم نمیتونیم کتاب بخونیم ، یا روزنامه و مجله بخونیم و از اخبار با خبر بشیم.
نهال گفت: اصلا کی گفته ما بریم درس بخونیم؟
مامان گفت: عزیز دلم. پیامبر عزیزمون، فرمودن : اطلبوا العلم من المهد الی اللحد.  به زبون ساده یعنی زگهواره تا گور دانش بجوی.
نهال کوچولو پرسید: خب ، سواد داشته باشیم که چی بشه؟ فقط از اخبار خبر دار بشیم؟
مامان گفت : نه عزیزم، علم به درد چیزهای دیگه هم میخوره. مثلا اگر هیچکس درس نخونه ما دیگه دکتر و معلم و مهندس و ... نداریم. البته فقط درس خوندن ، دلیل نمیشه کسی چیزای زیادی بلد باشه. گاهی اوقات هم کسی میتونه با تجربیاتش  ، به علم کمک کنه.
 نهال گفت: مامان جون، میشه من درس نخونم فقط برم دنبال تجربه؟
مامان گفت: نه گل من، علم و تجربه باهم خوبه. یعنی هم درس بخون ، هم با افراد با تجربه در ارتباط باش.
نهال گفت: آهان، حالا یه چیزایی فهمیدم. اما مامان، درس خوندن و سواد داشتن، باید یه فایده بزرگتر داشته باشه که اینقدر درباره اش تاکید شده. درست میگم؟
مامان ،کمی فکر کرد و گفت: سوال خیلی خوبی پرسیدی، بله دختر نازم. بکی از مهم ترین دلایل علم آموزی اینه که دشمن نتونه به ما مسلط بشه . یکی از کارهایی که دشمن انجام میده اینه که مردم بی سواد بمونن که بتونه بهشون حکومت کنه. مثلا بتونه دکتر و مهندس و معلم بفرسته براشون و هر جور دوست داره اون ها رو تربیت کنه. اینجوری کارش خیلی راحت تر میشه.
نهال گفت: آهان ، حالا متوجه شدم. پس من دوست دارم زودتر بتونم برم مدرسه که به کشور خدمت کنم.
مامان، صورتش رو بوسید و گفت: آفرین دختر قشنگم. حالا برو نقاشیتو کامل کن ببینم چی می کشی.
نهال، لبخندی زد. ازمامان تشکر کرد و به اتاقش رفت...

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)