موارد وجوب و استحباب وضو

یکی بود، یکی نبود.یه دختر کوچولوی ناز بود بنام نهال. نهال کوچولو با مامان و بابا و مادربزرگ مهربونش، توی یک خونه قشنگ زندگی میکردن.
نهال کوچولو بتازگی صاحب یک داداش ناز،بنام پویا شده بود .پویا کوچولو نه ماهه بود و میتونست چهار دست و پا بره .نهال خانم، خیلی خیلی پویا رو دوست داشت.
یه روز بعد ازظهر، نهال کوچولو قرآن کوچیک مامان که همیشه موقع نماز کنار سجاده اش میذاشت رو برداشت و به طرف مامان رفت. مامان، در حال تا کردن لباسهای شسته شده بود. نهال، قرآن رو به مامان داد و گفت: مامان،میشه سوره قل هو الله احد رو برام بیارین؟
مامان گفت: برای چی میخوای؟
نهال گفت: میخوام بخونم. آخه شنیدم نگاه کردن به خط قرآن هم ثواب داره حتی اگر بلد نباشیم .
مامان، لبخندی زد و گفت: ای دختر طلا، از کی شنیدی؟
نهال گفت: توی مسجد ، ظهر که با مادرجون رفته بودم مسجد شنیدم.
مامان گفت: چشم دخترم، بده تا برات بیارم.
بعد هم خیلی بااحتیاط قران رو گرفت و باز کرد. نهال، دید که مامان قرآن رو مثل همیشه دست نگرفته و فقط گوشه قرآن رو گرفته. نهال به مامان گفت: چرا قرآن رو اینطوری گرفتین؟
مامان گفت: دخترم، آخه وضو ندارم .
نهال کفت: مگه میخواین نماز بخونین؟
مامان ، خندید و گفت: مگه فقط برای نماز باید وضو گرفت.
نهال گفت: پس چی؟
مامان، پویا رو که چهاردست و پا به طرف لباسای تا شده میرفت رو بغل کرد و گفت: عزیزم، برای بعضی کارهای غیر نماز هم باید وضو بگیریم.
نهال، با شوق پرسید: چه کارهایی؟
مامان با حوصله جواب داد: نماز خوندن یکی از کارهاییه که واجبه براش وضو بگیریم. وقتی بخوایم دست به خط قرآن بزنیم حتی اگر آیه قرآن جای دیگه نوشته شده باشه مثل کتابهای درسی، باید وضو بگیریم. اگر جایی اسامی معصومین نوشته شده باشه، نباید بدون وضو دست بزنیم. یا برای طواف واجب خونه خدا، وضو گرفتن لازمه.
نهال گفت: من خیلی وقتا دیدم که شما وضو میگیرین. چرا؟ واجبه؟
مامان گفت: عزیز دلم، جز این موارد ، گاهی هم وضو مستحبه. مثل قبل خوابیدن ،که خیلی تاکید شده و خیلی ثواب داره. برای زیارت امام یا امامزاده رفتن،در کل همیشه با وضو بودن خیلی ثواب داره و در روایات ، کلی تاکید شده که همیشه باوضو باشیم. حتی وضو ، دعای مخصوصی داره که ان شاءالله بزرگتر بشی بهت یاد میدم.

نهال گفت: بخاطر همین شماها هر موقع میرین دستشویی، وضو میگیرین؟دعای وضو همونه که جای آینه چسبوندین؟
مامان گفت: بله دخترم، بخاطر تاکید زیادی مه برای دائم الوضو بودن شده. دعای وضو هم همون برگه است که زدم کنار آینه.
نهال، ابروهاشو توی هم کشید و گفت: چی جی باشه؟
مامان در حالی که لباس ها رو توی کشو میچید گفت: دائم الوضو باشه. یعنی همیشه وضو بگیره.
نهال گفت: آهان حالا فهمیدم.
مامان، صورت نهال رو بوسید و گفت: خب خانم علامه، سوال دیکه ای هم داری؟
نهال، انگشتش رو روی لپ سرخ و سفیدش گذاشت و بعد کمی مکث گفت: سوال دیگه که... آهان، یادم اومد.اگر کسی مثل الان شما وضو نداشته باشه نمیتونه قرآن بخونه؟
مامان گفت: چرا عزیزم ، میتونه فقط باید مراقب باشه دستش به خط قرآن نخوره.
در همین لحظه نهال به سمت سرویس دوید. چند دقیقه ای که گرشا، با صورت خیس برکشت و گفت: مامانی، وضو گرفتم حالا راحت میتونم قرآن بخونم.
مامان، به نهال گفت: عزیزم،شما هنوز به سن تکلیف نرسیدی، وضو هم نکیری ، اشکال نداره اما بهتره رعایت کنی.
نهال کوچولو، لبخندی زد و رفت تا قرآن بخونه...