احکام جماعت

احکام نماز جماعت

یکی بود، یکی نبود.یه دختر کوچولوی ناز بود بنام نهال. نهال کوچولو با مامان و بابا و مادربزرگ مهربونش، توی یک خونه قشنگ زندگی میکردن.
نهال کوچولو بتازگی صاحب یک داداش ناز،بنام پویا شده بود .پویا کوچولو هشت ماهش بود و میتونست کمی چهار دست و پا بره .نهال خانم، خیلی خیلی پویا رو دوست داشت.
یک شب تابستونی قشنگ بود. اون شب، پویا پیش مادربز سرگ خوابیده بود و نهال و مامان، تصمیم گرفته بودن دو نفری برن بیرون. به درخواست نهال، به مسجد رفتن برای خوندن نماز مغرب . آخه نهال کوچولو توی مسجد کلی دوستای خوب پیدا کرده بود و کلی بهش خوش میگذشت.
بعد تمون شدن نماز ، مامان نهال رو صدا کرد تا به خونه برگردن. نهال، با دوستاش خداحافظی کرد و با مامان به سمت خونه راه افتادن.
توی راه، نهال کوچولو که بازم کلی سوال توی ذهنش بود گفت: مامان، میشه یه چیزی بپرسم؟
مامان گفت: بله عزیزم.بفرما.
نهال کوچولو گفت: مامان، چرا خانوما امام جماعت نمیشن؟
مامان، لبخندی زد و گفت : کی گفته نمیتونن؟
نهال کوچولو گفت: آخه همه مسجدها امام جماعت آقاست.
مامان گفت: عزیزم، امام جماعت شرایطی داره.امام جماعت باید عادل باشه یعنی گناهای بزرگ انجام نده و گناهای کوچیک رو تکرار نکنه. بهتره که مسافر نباشه و نمازش شکسته نباشه. کسی که نشسته نماز میخونه نمیتونه برای کسی که ایستاده نماز میخونه امام جماعت بشه. امام جماعت باید بالغ باشه یعنی به سن تکلیف رسیده باشه. باید شیعه دوازده امامی باشه. قرائت نمازش درست باشه. و اینکه امام جماعت باید مرد باشه اگر کسانی که بهش اقتدا میکنن مرد، یا مرد و زن باشن. اما اگر همه خانوم باشن، و خانومی باشه که این شرایط رو داشته باشه میتونه امام جماعت بشه براشون.

نهال گفت: چه جالب، من اینا رو نمیدونستم مامان. ولی مامان ، چرا همیشه آقایون جلوتر از خانوما وامیستن؟
مامان گفت: عزیزم، نماز جماعت هم شرایط مخصوص به خودشو داره. مثلا توی نماز جماعت ، مامومین، یعنی کسایی که اقتدا میکنن به امام، نباید جلوتر باشن از امام جماعت. نباید پایین تر از امام جماعت باشن .بخاطر همین بعضی جاها محراب نماز امام جماعت کمی گود هست که پشت سری ها اگر کمی پایین تر هستن از امام پایین تر نباشن.

نهال گفت: توی حرم امام رضا علیه السلام که رفته بودیم، محراب نسجد گوهرشاد اینجوری بود من دیدم.

مامان گفت : کاملا درسته دخترم. دیگه اینکه زن ها نباید جلوی مردها، یا کنارشون باشن.
نهال، حرف مامان رو قطع کرد و گفت: پس چرا اون روز که رفتیم مسجد محله خاله، خانوما کنار آقایون بودن؟
مامان گفت: صبر کن گلم،تا بگم.اگر بخواد طوری باشه که خانومها کنار آقایون باشن، باید پرده یا دیواری بینشون باشه. اما دیوار به شکلی نباشه که اتصال نماز رو قطع کنه. باید همه رو به قبله باشن. صف ها باید به هم متصل باشه و بین دو نفر توی یک صف، بیشتر از یک قدم فاصله نباشه. صف اول نماز، چند نفر کنار هم نمازشون شکسته نباشه که اتصال نماز بقیه قطع بشه. اتصال نماز هم از یک طرف کافیه. سمت راست، چپ یا جلو.مثلا اگر شما صف دوم ایستادی و جلوی شما کسی نیست، اما کنارت کسی هست که نمازش وصل به نفر کناری تا آخر، نمازت درسته هرچند که کسی جلوت نباشه.

نهال کوچولو گفت: چه جالب بود مامان، خیلی ممنون.
دیگه به درب خونه رسیده بودن. مامان، در رو باز کردن و باهم به داخل حیاط رفتن. مامان، به نهال گفت: حواب سوالتو گرفتی گل من؟
نهال گفت: بله مامان بقیه سوالام باشه فردا.صدای داداشی میاد. بیدار شده. برم باهاش بازی کنه.
بعد هم دست مامان رو بوسید و به داخل خونه دوید.