وبلاگ احکام کودکانهوبلاگ احکام کودکانه، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

احکام به زبان قصه، برای فرشته های کوچولو

سلام.طلبه جامعه الزهرا(س)هستم.دوست دارم به کوچولوهای گل،خدمتی کرده باشم.امیدوارم برای همه دوستان مفید باشه.

حرمت عطر زدن مقابل نامحرم

1397/11/13 23:09
نویسنده : بانوی طلبه
300 بازدید
اشتراک گذاری

حرمت عطر زدن مقابل نامحرم


یکی بود، یکی نبود.یه دختر کوچولوی ناز بود بنام نهال. نهال کوچولو با مامان و بابا و مادربزرگ مهربونش، توی یک خونه قشنگ زندگی میکردن.
نهال کوچولو بتازگی صاحب یک داداش ناز،بنام پویا شده بود .پویا کوچولو ده ماهه بود و میتونست با کمک چند قدمی راه بره .نهال خانم، خیلی خیلی پویا رو دوست داشت.
یک روز نزدیک غروب ، مامان طبق عادت همیشه که قبل اومدن بابا به خودش میرسید، داشت لباسشو عوض میکرد. بعد از شونه زدن موهاش ، نهال رو صدا کرد و گفت: نهال خانم، عطر منو شما برداشتی؟
نهال گفت: دست داداشی بود مامان جون. فکر کنم توی اسباب بازیاش باشه .
مامان، به طرف سبد اسباب بازی رفت. داخلش رو کای گشت تا عطرشو پیدا کرد و به لباسش عطر زد. چند دقیقه ای نگذشته بود که صدای زنگ در خونه بلند شد. نهال، آیفون رو برداشت و گفت: مامااااااان، عمو جون و زن عمو .
مامان، با تعجب  گفت: مطمئنی؟
نهال گفت: بله، بابا هم همراهشونن.
مامان، به اتاق رفت و سریع لباسشو عوض کرد .
 بابا، همراه مهمونا وارد شدن. بابا، با صدای بلند گفت: سلام به همه. نرگس خانوم، مادرجون، بچه ها، کجایین؟
نهال، از پشت پرده بیرون پرید و گفت: سلام.
بعد هم دوید و پرید بغل بابا. با عمو و زن عمو هم سلام احوالپرسی کرد. 
مامان، چادرشو پوشید و به هال اومد و به مهمونا سلام کرد.
بابا ، رو به مامان گفت: نرگس خانوم، چرا گوشیتون رو جواب ندادین؟
مامان، که تازه متوجه نبودن گوشی شده بود کفت: نشنیدم صدای زنگشو. اصلا نمیدونم کجاست.
بابا گفت: کوثر خانم زنگ زدن که بگن دارن میان، جواب ندادین. منم زنگ زدم . فکر کردم نیستین.
نهال، از اتاقش بیرون اومد و گفت: بفرمایین مامان، گوشیتون. دست پویا بود من قایمش کردم توی کمدم.
همه به نهال نگاه کردن و خندیدن.
مامان گفت: ببخشید، اینم از کارای بچه ها. خیلی خوش اومدین.بفرمایین تا جای بریزم 
نهال، همراه مامان به آشپزخونه رفت . مامان، در حال آماده کردن استکان بود که نهال گفت: مامان، چرا اون لباستون رو در آوردین؟ آستینش که بلند بود.
مامان گفت: عزیزم، من به لباسم عطر زده بودم.
نهال گفت: خب اشکالش چیه؟
مامان گفت: خانوما نباید پیش نامحرم آرایش داشته باشن. عطر هم نوعی آرایش کردنه.
نهال پرسید: اگر عطر بزنن چی میشه؟
مامان که در حال چای ریختن بود گفت: گناه میکنن. چون نامحرم بوی عطر اونها رو حس میکنه.
نهال گفت: پس خانوما کحا باید عطر بزنن و آرایش کنن؟
مامان گفت: بهترین موقع برای آرایش و عطر برای خانوما توی خونه است، موقعی که همسرشون میاد. بعدشم مجالس زنانه ، یا مجالسی که نامحرمی نیست.
نهال گفت: بخاطر همین هر موقع بابا میان شما به لباستون عطر میزنین ؟
مامان گفت: بله عزیزم، این کار ثواب هم داره.چون باعث اجرای دستور خدا میشه.
نهال گفت: دیگه کجا میشه عطر زد؟
مامان گفت: موقع نماز بشرط اینکه نامحرم نباشه.
نهال گفت: چه خوب. من الان میتونم عطر بزنم چون نامحرم ندارم.
مامان، در حالی که سینی چای رو به هال میبرد که به بابا بده گفت: ای دختر بلا، بله میتونی. اما از عطر خودت نه من.
نهال،خندید و به طرف اتاقش رفت...

 

 

پسندها (3)

نظرات (1)

مامان صدرامامان صدرا
14 بهمن 97 8:44
مطالبتون عالی👌
بانوی طلبه
پاسخ
سلام
خوشحالم که براتون مفید بوده.