وبلاگ احکام کودکانهوبلاگ احکام کودکانه، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

احکام به زبان قصه، برای فرشته های کوچولو

سلام.طلبه جامعه الزهرا(س)هستم.دوست دارم به کوچولوهای گل،خدمتی کرده باشم.امیدوارم برای همه دوستان مفید باشه.

خمس و زکات

1397/10/30 11:25
نویسنده : بانوی طلبه
1,143 بازدید
اشتراک گذاری

 

یکی بود، یکی نبود.یه دختر کوچولوی ناز بود بنام نهال. نهال کوچولو با مامان و بابا و مادربزرگ مهربونش، توی یک خونه قشنگ زندگی میکردن.
نهال کوچولو بتازگی صاحب یک داداش ناز،بنام پویا شده بود .پویا کوچولو حالا دیگه هفت ماهش بود و میتونست بشینه و کمی روی زمین میخزید.نهال خانم، خیلی خیلی پویا رو دوست داشت.
یک عصر تابستون بود. نهال کوچولو، داشت کارتون تماشا می کرد که درخونه رو زدن. نهال کوچولو، آیفون رو جواب داد و گفت: مامان، برای جمع آوری صدقات اومدن.
مامان، چادر پوشید.صندوق آبی رنگی که روی اپن بود، برداشت و به حیاط رفت. نهال، از پنجره بیرون رو نگاه کرد و دید که اون آقا، با یک کلید درب صندوق آبی رو باز کردو پولای داخلش رو خالی کرد. دربش رو قفل کرد و به مامان داد و رفت. مامان، به داخل خونه اومد.
نهال، به طرف مامان رفت و گفت: مامان، اون آقا کی بود؟
مامان گفت: از مامورین کمیته امداد که صدقات رو جمع میکنن.
نهال، دیده بود که هرروز مامان یا بابا یا مادر بزرگ ، توی اون صندوق آبی پول میندازن و هرچند موقع یکبار، مثل امروز، یه نفر میاد و خالیش میکنه.
نهال پرسید: مامان، صدقه یعنی چی؟
مامان گفت: عزیزم، خدا جون به ما گفته که از اموالی که به شما دادیم به فقرا کمک کنین. اسم این کمک ها رو میگن صدقه. این صدقه ها گاهی مستحبه مثل این صندوق آبی، گاهی واجبه.
نهال گفت: این صدقه ها رو به کی میدن؟
مامان گفت: صدقات مستحب رو به فقرا میدن. حتی خودمون هم اگر فقیری بشناسیم میتونیم بهش بدیم.اما برای صدقات واجب، خودمون نمیتونیم بدیم به فقرا.
نهال گفت:پس باید چیکارشون کنیم؟
مامان گفت: باید بدیم به امام زمان عجل الله فرجه، یا به نماینده های ایشون که دفاتر مراجع تقلیده. الان  که به امام زمان دسترسی نداریم، به نماینده هاشون میدیم. اون بزرگواران هم در راه هایی که توی کتاب های احکام اومده خرج میکنن.
نهال گفت: میشه بگین صدقه واجب چیه؟
مامان گفت: عزیزم خمس و زکات که جزو فروع دین ما هستن. خمس هم به چندچیز تعلق میگیره. یکی از اونا، پس انداز و درآمد. 


نهال گفت: خمس یعنی چی؟
مامان گفت: یعنی یک پنجم. یعنی ما یک روز مخصوص رو برای حساب کردن خمس در نظر میگیریم.بعد از اون هرسال میریم دفتر مرجع تقلیدمون و هرچی که داریم رو میگیم. نماینده مرجع هم حساب میکنه که چقدر از اون اموالی که داریم باید خمسش رو بدیم.  بعد هم یک پنجم از پولها و وسایلی که داریم رو میدیم و اونها مقداری رو برای سادات فقیر و مقداری رو برای بقیه چیزها خرج میکنن. ماهرسال میریم دفتر مرجع و خمس اموالمون رو میدیم. بعضی سالها هم اصلا خمسی بهمون واجب نمیشه چون چیزی که بخاطرش بخوایم خمس بدیم نداریم.
اما زکات که دومین صدقه واجب هست، به ما واجب نیست و بیشتر به روستایی های عزیزمون واجب میشه.
نهال گفت: چون توی روستان باید زکات بدن؟
مامان گفت: نه عزیزم.آخه زکات به هشت چیز واجب  میشه که ما توی شهر معمولا نمی تونیم داشته باشیم.
زکات، مربوط به کشاورزی میشه. اما نه همه جیز فقط کسایی که گندم، جو، کشمش و خرما دارن ، اگر وزنشون بیشتر از هشتصد کیلو باشه با شرایطی که توی کتاب های احکام گفته شده باید یک بیستم یا یک دهم رو بعنوان زکات بدن. دسته دوم دامدارانی هستن که شتر، گاو یا گوسفند دارن. اگر تعدادشون به مقدار گفته شده توی کتاب های احکام برسه، باید یه مقدار خاصی رو زکات بدن. دسته آخر که الان موجود تیست یا اگر هست خیلی کمه، طلا و نقره است. اما نه گوشواره و...، طلا و نقره به شکل پول. قدیم، با پول های طلا و نقره خرید و فروش میکردن که اگربه مقدار معینی می رسید باید زکاتش رو میدادن. در زکات هم یکسال مالک بودن برای دادنش شرطه.متوجه شدی گلم؟
نهال گفت: تقریبا آره اما سخت بود.
مامان، نهال رو بوسید و گفت: دخترم،احکام خمس وزکات خیلی سخته مثل وضو و تیمم نیست. اما بزرگ تر بشی، بهتر یاد میگیری.
نهال گفت: فعلا یاد گرفتم که صدقه مستحب رو خودمون میتونیم بدیم به فقرا اما خمس و زکات رو باید بدیم به مرجع تقلید.
مامان گفت: البته با اجازه مرجع تقلید میتونیم خمس رو بدیم به فقیر. زکات هم همینطور.واینکه غیر سادات نمیتونن به سادات صدقه واجب بدن.

نهال گفت: سادات مثل دختر خاله؟
مامان گفت: بله دختر باهوشم.البته یه صدقه واجب دیگه داریم، اونم زکات فطره است. بعد ماه مبارک رمضان، هر خانواده ای که فقیر نباشن،به تعداد افراد خانواده فطریه میدن. به ازاییاسمن هر نفر سه کیلو غذایی که بیشتر میخورن . نون یا برنج.

درهمین موقع، بابا از در وارد شد و نهال از مامان تشکر کرد و به طرف بابا رفت تا به بابا بگه چی یاد گرفته...

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان و بابامامان و بابا
1 بهمن 97 9:33
عالیه😍💖
بانوی طلبه
پاسخ
ممنون لطف دارین